✍️روزی مردانگی را تعریف کردند، هرچند آن موقع نوجوانان بودند. اما همه داشتهشان را، جانشان را، کف دست گرفتند و رفتند. مردانه رفتند. تعدادی مهر سرخ شهادت نصیبشان شد و الان در بهشت منتظر دیگر دوستانشان هستند. عدهای مدال افتخار جانبازی گرفتند و در موعد مقدرشان، به دوستان شهیدشان خواهند پیوست.
در میان این مدالداران، مظلومترینشان جانبازان اعصاب و روان هستند. یک روز موج مردانگی در تاریخ ایران ایجاد کردند و حالا موج نامردی دشمنان رهایشان نمیکند.
آن یکی جای تیرمستقیم کلاش را روی کتفش نشان میداد،آن دیگری میگفت چهل سال است که چیزی مثل سوت قطار در گوشش صدا میدهدو خواب راحت را از او گرفته. آن یکی هیچ کس را نداشت، سالها بود تنها شده بود.درهمه زمان بازدید، چشمانش زمین را نگاه میکرد.
گویی دیگرپرنده امید در بالای سرش پرواز نمیکرد. همه ولی خونگرم بودند.درست مثل همان روزهای جوانی. آن یکی برایمان شعر تبریک ورود خواند:
«در بستر چمن ای بهاران خوش آمدی …»
وقتی به چهرههایشان نگاه میکردیم حس شرم داشتیم. آنها به اندازه همه عمرما، فشار روانی را تحمل کرده بودند.دردفاع از ناموس و دین و وطن نامردی بود اگردرروز مرد، تنهایشان میگذاشتیم.
مدتها بودآرزوی دیدارشان را داشتیم امسال همای سعادت روی دوشمان نشست «زهی سعادت»
🔹خدمت صادقانه🔹
دیدگاهتان را بنویسید