×

همایش روز بزرگداشت مقام شهدا

  • کد نوشته: 6737
  • 20 آبان 1401
  • یک دختر و آرزوی لبخند که نیست یک مرد پر از کوه دماوند که نیست یک مادر گریان که به دختر می‌گفت: بابای تو زنده است… هر چند که نیست انشام دوباره بیست، بابای گلم! «کسی که نیست» بابای گلم! دیشب زن همسایه به من گفت «یتیم» معنای یتیم چیست؟ بابای گلم! گفتی که پس […]

    همایش روز بزرگداشت مقام شهدا
  • یک دختر و آرزوی لبخند که نیست
    یک مرد پر از کوه دماوند که نیست
    یک مادر گریان که به دختر می‌گفت:
    بابای تو زنده است… هر چند که نیست

    انشام دوباره بیست، بابای گلم!
    «کسی که نیست» بابای گلم!
    دیشب زن همسایه به من گفت «یتیم»
    معنای یتیم چیست؟ بابای گلم!

    گفتی که پس از سجود برمی‌گردی
    وقتی که صلاح بود برمی‌گردی
    در نامه نوشتی که دلت تنگ شده
    تا فکر کنم که زود برمی‌گردی!

    در باد نشانه‌های بال و پر توست
    بر گونه هنوز بوسۀ آخر توست
    گفتند به من در آسمانی… بابا!
    خورشید به خون نشسته شاید سر توست

    اشک و تب و سوز بوی بابا دارد
    اینجا شب و روز بوی بابا دارد
    شاید که نرفته است، مادر به خدا
    این چفیه هنوز بوی بابا دارد

    حضور افسانه خواست خدایی در کنار فرزندان شهدا به مناسبت همایش روز بزرگداشت مقام شهدا

    اسفندماه ۱۴۰۰

    برچسب ها

    نوشته های مشابه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *