« یا مَن ذِکرُهُ شرفٌ لِلذّاکرین ویامَن شُکرُهُ فَوزٌللشّاکرین »
در زمانه ای که زنانه زیستن دشوار و نان در آوردن حتی برای مردان سخت است،یکی از جنس ما بود که به ما آموخت همت، رسیدن است.
یکی که تلاش ما را دید و ظرفیتهایمان را همچون آینه ای به ما نشان داد .
یکی از جنس خودمان که لبخند بی چشم داشتش، خستگی از تنمان برد و با دوندگیهایش از بار خستگی مان کاست تا توانمان را فقط در کارگاه کوچک خانگیمان به کار ببندیم، بی آنکه درگیر کاغذبازی و امور اداری ملالتبار شویم.
یکی که به ما آموخت به جای نشستن و در جا زدن و حسرت خوردن و نگران آینده بودن، دست روی زانوی خودمان گذاشته بایستیم و دست همت به دست یکدیگر بدهیم و با هم پیش برویم.
یکی که یادمان داد,میتوانیم کارِ خانگی و کارخانه کوچک داشته باشیم و خالق صنایع دستی ای شویم که هرکدامش دنیایی از تلاش و رنج پشت آن نهفته است.
🙏🏻خواست خدا بود که:
«افسانه خواست خدایی»
را زمانی بر سر راه ما قرار داد که ناامیدازحمایت بودیم وتارسیدن به مقصود،استوارکنارماایستاد،حتی زمانیکه همه درحال تفریح وگذراندن ایام فراغت وعیدبودند…
واینک، از سر ادب، سپاسگزاری میکنیم کسی را که هرچند برای رضای خدا و ازسراخلاص ،در مسیر حمایت از بانوانِ با اراده و جهادگرانِ پرتلاش عرصه ی تأمین معاش گام نهاد، اما حضورش رونق بخش کارگاه کوچک ما در بلوار گلستان و آرامگاه سعدی شیرین سخن بود..
وجودت به دور از گزند،ایمانت مستحکم،دلت شاد ،تنت سالم وتوفیقت روزافزون باد،ان شاالله🤲
«ازطرف زنان خود اشتغال »
«گروه جهادی رهروان شهدای گمنام شیراز»
دیدگاهتان را بنویسید